الهی           

 
  الهی
      باز کن در که گدای سحرت برگشته
      عبد عصیان زده و در به درت برگشته
      بنده ی بی خرد و خیره سرت برگشته
      سفره را چیدی و دیدم نظرت برگشته
      اصلا انگار نه انگار گنه کارم من
      به تو اندازه ی یک عمر بدهکارم من
      گرچه آلوده ام و خار ولی برگشتم
      طبق آن فطرت پاک ازلی برگشتم
      دیدم از غیر درت بی محلی، برگشتم
      دستِ پر هستم و با نام علی برگشتم
      از عقوبات من غم زده تعجیل بگیر
      عبد آلوده پشیمان شده تحویل بگیر

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.