چرا سپاه...

#برنامه_خودسازی
? چرا رهبری نیروهای مسلح رو فرستاد؟

? #بلایای_طبیعی، متولی داره، متولیش هم سازمان #مدیریت_بحرانه، هلال احمر و وزارت کشور و فرمانداری و استانداریه، وزارت راهه، متولیش در درجه اول دولته که بودجه و امکانات داره!
اصلا وظیفه سپاه و ارتش نیست، بیاد آب تخلیه کنه، وظیفه اینا تامین امنیته.
? سپاه اسمش روشه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی!
یعنی هرکجا انقلاب اسلامی نیاز به پاسداری داره، خطری انقلاب رو تهدید میکنه، رهبر بنا به وظیفه ذاتی و تعریف شده در قانون اساسی به سپاه فرمان ورود میده، میخواد حمص و حلب و قنیطره باشه که با نیروی قدس سپاه و سردار سلیمانی ورود میکنه، میخواد #سیل_آق_قلا باشه که نظام برای پاسداری از عمق راهبردی انقلاب اسلامی، یعنی همین مردم آق قلا و گلستان، #فرمانده_کل_سپاه رو که ذخیره استراتژیک انقلاب هست، تا زانو میفرسته تو گِل، تا خونه زندگی مردم و نجات بده!

? بالاترین مقام نظامی و انتصابی انقلاب اسلامی تا کمر میره تو آب،چون بالاترین مقام اجرایی و انتخابی جمهوری اسلامی زمان سیل تو قشمه!

? چرا رهبر به#نیروهای_مسلح دستور کمک رسانی داد؟نه دولت؟
و چرا رهبر برای تسلیت به امام جمعه شیراز پیام داد؟ نه فرماندار؟
چون سیاست دولت کار نکردنه،چون برای استحاله باید ایجاد نارضایتی عمومی کنه!
رهبر از من و شما اینو بهتر میدونه، مجلس باید استیضاح کنه که قبلا با دخالت بی بی سی تسخیر شده، آقا تو حرم امام علنا جلوی چشم ملت به صالحی دستور 190هزار سو تحت برجام رو داد، گفت چشم، رفته که عمل کنه، بشین تا عمل کنه.
ولی وقتی پای جان مردم در میانه فقط به پیام بسنده نمیکنه، ارتش و سپاه و میفرسته.
سپاه تو این مملکت جاده و پل و نیروگاه و پالایشگاه میزنه، بنزین و خودکفا میکنه، آب شیرین جنوب میفرسته، زیرساخت کلان میزنه، موشک میسازه، تا سوریه و عراق مرز دفاعی ما رو عقب برده، جنگ نیابتی میکنه،
جایی #سیل میاد آب هم باید از شهر خارج کنه!
بعد موقع تصویب بودجه که میشه برده های غرب میگن پول و خرج آموزش و بهداشت کنید!
تا اون جاده ای که مانع خروج آب بود، با یگان تخریب منفجر نشده بود که آب خارج بشه، مدرسه و بیمارستان #آق_قلا کارایی داشت؟
وقتی رهبری با همین 5 اصل قانون اساسی که داره، با همین نیروهای مسلح ارتش و سپاه، و بدون وزارتخانه میتونه این همه کار کنه!
ببینید اگر دولت و وزارتخانه هاشو داشت چه میکرد!
تا آخر تاریخ، روسیاهی موند به زغال اعتدالیون، که در هنگامه ای که میگفتند من سرهنگ نیستم، حقوق دان هستم.
روزی رسید که مردم در سیل،حقوق دانان در قشم، و سرباز و گروهبان و ستوان و سرهنگ و سردار ها در گِل،در حال نجات مردم بودند.

تاخدا هست دگرغصه چرا؟؟: 

تاخدا هست دگرغصه چرا؟؟:
تو لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) یک پیرمرد ترک زبان داشتیم که خود رو بسیجی لَر معرفی می‌کرد و سعی می‌کرد کسی از احوالش مطلع نشه. تو جواب سوال‌ها همیشه یک کلام می‌گفت: من بسیجی هستم.
گردان که به مرخصی رفت به همراه شهید جنابان این پیرمرد رو تعقیب کردیم… تو یکی از روستاهای حاشیه ی شهر قم خونه داشت. در زدیم وقتی ما رو دید خیلی ناراحت شد که چرا منو تعقیب کردید. تو جواب گفتیم ما فرمانده تو هستیم و لشکر هم به نام علی(ع). امیرالمؤمنین(ع) دستور داده که از احوال زیردستان و رعیت خودمون آگاه باشیم.
داخل منزل شدیم یه زیرزمین بسیار کوچک با دیوارهای گچی و خاکی بدون وسایل و یک پیرزن نابینا که گوشه‌ای نشسته بود. از پیرمرد درباره زندگیش، بسیجی شدنش و احوال اون پیرزن سوال کردیم.
گفت: ما اهل شاهین دژ استان آذربایجان بودیم. تو دنیا یه فرزند داشتیم که اون هم فرستادیم قم تا سرباز و فدایی امام زمان(عج) بشه. بعد از مدتی تو کردستان جنگ در گرفت. فرزندمون یه روز تو نامه نوشته بود که می‌خواد به کردستان بره. اومد با ما خداحافظی کرد و رفت. بعد از مدتی خبر آوردند که پسرت رو قطعه قطعه کردند. بعد از اون خبر آوردند که پسرت رو سوزوندند و خاکسترش رو هم به باد دادند، دیگه منتظر جنازه نباشید. از اون به بعد، مادرش شب و روز کارش گریه بود، تا اینکه چشماش نابینا شد. از اون پس تصمیم گرفتم هر خواهشی که این مادر دل‌شکسته داره به خاطر خدا برآورده کنم. یک روز گفت: می‌شه بریم قم، کنار حضرت معصومه (س) ساکن بشیم؟
اومدیم قم و اینجا ساکن شدیم. من هم دست‌فروشی می‌کردم. یه بار که سر سجاده مشغول عبادت و گریه بود گفت: آقا! می‌شه یه خواهش بکنم؟ گفتم: بگو! گفت: می‌خوام به جبهه بری و اسلحه فرزندم رو برداری و تو راه خدا و در پیشگاه امام زمان(عج) با دشمنان خدا بجنگی! منم اومدم ثبت‌نام کردم و اعزام شدم. همسرم رو به خدا و امام زمان(عج) سپردم. همسایه‌ها هم گاهی بهش سر می‌زنند.
اون ماجرا گذشت و برگشتیم جبهه؛ شب عملیات کربلای پنج اون پیرمرد هرچه اصرار کرد اجازه شرکت تو عملیات رو بهش ندادم. گفتم: هنوز چهره اون پیرزن معصوم و نابینا تو ذهنم هست.
تو جواب گفت: اشکالی نداره! اما من می‌دونم پسرم این قدر بی‌معرفت نیست که منو اینجا بگذاره. حتما میاد و منو با خودش می‌بره.
از پیش ما رفت به گردانی دیگه… موقع عملیات یادم افتاد که به مسئولین اون گردان سفارش کنم مواظبش باشند. بعد از سراغ گرفتن از احوالش، فرمانده گردان گفت: دیشب به شهادت رسیده و جنازه ش رو هم نتونستیم بیاریم.
بعد از عملیات یکسره به منزلش رفتم. در زدم. همسایه‌ها اومدند و سوال کردند شما چه نسبتی با اهل این خونه دارید؟ گفتم از دوستانشون هستم. گفتند: چهار روز پیش وقتی رفتیم به اون پیرزن سر بزنیم دیدیم همون‌طور که روی سجاده مشغول عبادت بوده جون داده و به معبودش پیوسته….

رفقا! خیلی مسئولیم پیش شهدا و خونواده هاشون…. این یه نمونه از اوج فداکاری؛ من که حرفی ندارم و نمی تونم داشته باشم جز اینکه بگم شرمنده ام….
یاحق
╭❀❁❀─────╮

╰─────❁❀❁ ╯

روحانی داریم تا....


⭕️ دو گروه روحانی داریم؛ اونایی که پای کار نظام‌ن و اونایی که پای سفره نظام‌ن. حرص قدرت و شهرت گروه دوم باعث شده بیشتر از گروه اول دیده بشن
? حسین طیب

باران بهاری...


? ⛈ باران بهاری ? ?

در یکی از زیارتنامه های امام زمان اینگونه سلام می دهیم:
? السّلامُ علیک یا ربیعَ الاَنام
سلام بر تو ای بهار خلق ?
برای ربیع دو معنا ذکر شده است:
1⃣ یکی به معانی ، #بهار است. ☘
2⃣ومعنای دیگر آن، #باران_بهاریست، که زمین را سرشار از نعمت و طراوت می سازد و گلها و گیاهان را زندگی نوین می دهد. ⛈
«طریحی» در مجمع البحرین می نویسد:
✅ ربیع، بارانی است که در بهار می بارد.آن را ربیع گفته اند.زیرا آغاز باران، در فصل بهار می باشد و به سبب آن نباتات در این فصل می رویند و سرسبز و خرم می گردند.?
✅ کلمه (انام) فقط شامل انسانها نمی شود، بلکه معنای عام و گسترده ای دارد که جن و انس را در بر می گیرد و ? بالاتر از آن ، به تمام موجودات زمین اطلاق می شود و ? حتی فراتر از آن ، همه هستی و هر پدیده ای را در نظام آفرینش، شامل می گردد.
مجمع البحرین در مفهوم این واژه چنین گفته است:
انام، جن و انس و هر آنچه که روی زمین است.
در المنجد گوید: انام به معنای خلق است.
? آری، این نور ملکوتی و جلوه ایزدی ، همچون #بهار، زندگی و نشاط می آفریند و دلهای مرده و قلبهای پژمرده را روح و صفا می بخشد…

اتاق عقد در مسجد جمکران افتتاح شد


اتاق عقد در مسجد جمکران افتتاح شد