دختران_شهدا


بابا سلام…
قرار بود در خانه باشیم، تو مرا در آغوش بگیری، روزت را باهام جشن بگیریم…
دلم برا صدایت که مرا در آغوش میگرفتی میگفتی: زهرا کوچولو بابا دختر کوچولو من
تنگ‌ شده بابا…
حالا که نمی‌توانم مزارت را در بغل بگیریم
اما بزرگتر که شدم دنیایی حرف دارم برایت…
حرف های دخترانه که فقط می‌شود به بابا گفت نه به هیچکس دیگر…
بابا؟! کاش کمی بزرگتر بودم
وقتی صدایم میکردی: زهرا؟
بگوییم جانم بابا… 💔

#دختران_شهدا

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.