صدقه ...


?داستانی بسیار زیبا

مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد .
عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند.
هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده .
زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند .
ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش.
بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن.
روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند .فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد .
پس این نصیب توست …

صدقه را بنگر که چه چیزیست! !!
صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است .

حجاب ..


اری بگذار حجابت تیغی باشد درپای بدخواهان ? ?
برادرم اگربانویی محجبه نصیبت شده به اوببال وافتخارکن چراکه جزتو ماله کسی دیگرنیس ? ☺️

#به یاد_ شهدای _مدافع حرم 


#به یاد_ شهدای _مدافع حرم

?کودک است دیگر، آغوش پدر می خواهد
روز پدر نزدیک است، و قلب های کوچکی که
دلتنگ پدر است … ? ?

امیرالمؤمنین علیه السلام: 


امیرالمؤمنین علیه السلام:

اى فرزند آدم!
اندوه روز نیامده را بر اِمروزت میفزا،
زیرا اگر روزِ نرسیده، از عمر تو باشد خدا روزى تو را خواهد رساند

نهج البلاغه، حکمت 267

الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـرَج

#مادرشهید #شهدا_را_یاد_کنیم_باذکر_صلوات


#مادرشهید
#شهدا_را_یاد_کنیم_باذکر_صلوات