الهی
جمعه 98/02/27
الهی
باز کن در که گدای سحرت برگشته
عبد عصیان زده و در به درت برگشته
بنده ی بی خرد و خیره سرت برگشته
سفره را چیدی و دیدم نظرت برگشته
اصلا انگار نه انگار گنه کارم من
به تو اندازه ی یک عمر بدهکارم من
گرچه آلوده ام و خار ولی برگشتم
طبق آن فطرت پاک ازلی برگشتم
دیدم از غیر درت بی محلی، برگشتم
دستِ پر هستم و با نام علی برگشتم
از عقوبات من غم زده تعجیل بگیر
عبد آلوده پشیمان شده تحویل بگیر
اثر دور شدن از دستور اسلامی
جمعه 98/02/27
به قول یک خانم محترم ؛
سالهاست زن بودن را فراموش کرده ام! در عوض راننده خوبی شده ام! حسابدار خبره، مأمور خرید زرنگ، مدیر توانمند، باربر قوى، استراتژیست باهوشى شده ام!
اما دیگر خودم نیستم!
مدت زیادی است که در خودم گم شده ام!
چه کسی مرا به عرصه های مردانه کشاند؟! در حالی که شانه هایم، بازوانم و زانوهایم هنوز زنانه اند!
هنوز برای مرد شدن ساخته نشده ام!
افسوس که ناآگاهانه مدتهاست به مرد بودنم افتخار می کنم!
فراموش کرده ام که زن بودن اوج افتخار است!
صبرم، عواطفم، هنرم ارزشمندتر از چیزهایی است که به دست آورده ام!
دلم برای نوه هایم می سوزد، چه کسی می خواهد به دخترانم مادر بودن را بیاموزد!
خانه ها بی مادر شده اند!
مردان دیگر نگران هزینه های زندگی نیستند! نگران خرید، دیر رسیدن بچه ها، آینده خانواده و … نیستند!
به لطف مرد شدن ما آنها فرصت زیادی برای سرگرمی پیدا کرده اند!
بهشت زیر پایمان بود! ولی اکنون در جهنم دوگانگی می سوزیم؟!
دلم خیلی برای زن بودنم تنگ شده است.
این هم اثر دور شدن از دستورات زندگی اسلامی