مثل
چهارشنبه 96/06/08
مجنون از راهی میگذشت
جمعی نماز گذاشته بودند
مجنون از لا به لای نماز گذاران رد شد
جماعت تندو تند نماز را تمام کردند
همگی ریختند بر سر مجنون
گفتند کافر شده ای
مجنون گفت
مگر چه گفتم
گفتند مگر کوری که از لای صف نماز گذاران میگذری
مجنون گفت
من چنان در فکر لیلا غرق بودم که وقتی میگذشتم حتی یک نماز گذار ندیدم
شما چطور در فکر خدایید و در حال صحبت با خدا همگی مرا دیدید
🍀قدری مجنون خدا باشیم
توصیف
چهارشنبه 96/06/08
بهشتیان همواره زنده اند و هرگزنمیمیرند، بیدارندو نمیخوابند، بی نیازندو محتاج نمیشوند،خوشحالند و ناراحت نمیشوند، خندانند و هرگزنمیگریند، مورد احترامندو هرگز توهینی به آنان نخواهدشد.
روایت
چهارشنبه 96/06/08
روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد!
همه مردم جمع شدن و شیطان وسایلی از قبیل :غرور، خودبینی، مال اندوزی، خشم،
حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد…
در میان همه وسایل یکی از آنها بسیار
کهنه و مستعمل بود و بهای گرانی داشت!
کسی پرسید : این عتیقه چیست !؟
شیطان گفت : این نا امیدی است…
شخص گفت : چرا اینقدر گران است !؟
شیطان با لحنی مرموز گفت :
این موثرترین وسیله من است !
شخص گفت : چرا اینگونه است !؟
شیطان گفت : هرگاه سایر ابزارم اثر نکند
فقط با این میتوانم در قلب انسان
رخنه کنم و وقتی اثر کند با او
هر کاری بخواهم میکنم…
این وسیله را برای تمام انسانها بکار برده ام،
برای همین اینقدر کهنه است
مراقب “امیدمان"باشیم!