مثل

مجنون از راهی میگذشت
جمعی نماز گذاشته بودند
مجنون از لا به لای نماز گذاران رد شد
جماعت تندو تند نماز را تمام کردند
همگی ریختند بر سر مجنون
گفتند کافر شده ای
مجنون گفت
مگر چه گفتم
گفتند مگر کوری که از لای صف نماز گذاران میگذری
مجنون گفت
من چنان در فکر لیلا غرق بودم که وقتی میگذشتم حتی یک نماز گذار ندیدم
شما چطور در فکر خدایید و در حال صحبت با خدا همگی مرا دیدید

🍀قدری مجنون خدا باشیم

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.