مثل
مجنون از راهی میگذشت
جمعی نماز گذاشته بودند
مجنون از لا به لای نماز گذاران رد شد
جماعت تندو تند نماز را تمام کردند
همگی ریختند بر سر مجنون
گفتند کافر شده ای
مجنون گفت
مگر چه گفتم
گفتند مگر کوری که از لای صف نماز گذاران میگذری
مجنون گفت
من چنان در فکر لیلا غرق بودم که وقتی میگذشتم حتی یک نماز گذار ندیدم
شما چطور در فکر خدایید و در حال صحبت با خدا همگی مرا دیدید
🍀قدری مجنون خدا باشیم
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مريم بختياري سفلي در 1396/06/08 ساعت 10:35:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید