موضوع: "بدون موضوع"
حدیث انتخاباتی
یکشنبه 96/01/27
🗳حدیث انتخاباتی
🔹شخصی از امام صادق(ع) پرسید: بین دو حاکم در تردیدم چه کنم؟
🔸امام فرمود:
- عادل ، صادق ، فقیه و با تقواترین را انتخاب کن
- اگر به تشخیص نرسیدی، ببین افراد متدین به کدام متمایلند
- اگر نفهمیدی، بنگر مخالفان آیین ما کدام را بیشتر می پسندد او را کنار بگذار و ببین کدام بیشتر خشمگینشان میکند او را برگزین
📚اصول کافی، جلد 1، صفحه 68
اثر استغفار
یکشنبه 96/01/27
🔻اگر استغفار کنیم، خداوند به ما مال و فرزند میدهد.
«ذکر استغفار، آثار فراوانی دارد. یکی از آثارش در بیان حضرت نوح(ع) به قومش آمده است که فرمود: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا. یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا. وَ یُمْدِدْکُم بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا»؛
از پروردگار خودتان طلب مغفرت بکنید که او غفار است. نتیجهاش چیست؟ آسمان بر شما بارش فراوان نازل میکند؛ هم رحمت ظاهری است که همین باران است و هم برکات سمائی و معنوی است؛ «وَ یُمْدِدْکُم بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا»؛ اگر اهل استغفار بودید خدای متعال شما را با مال و فرزند کمک میکند… .
لذا یکی از دستورات در روایات به کسانی که خدا به آنها فرزندی نداده، این است که استغفار کنند. مثلاً یکسال سحرها استغفار کنند تا موانعش رفع شود؛ آنوقت خدای متعال ممکن است یک نسل پاکی به انسان بدهد».
📝استاد سیدمحمّدمهدی میرباقری، 94/2/5
حدیث
شنبه 96/01/26
💠چهار بلا بخاطر چهار چیز💠
قالَ الإمامُ الصّادقُ(علیه السلام) : إذا فَشَتْ أرْبَعَةٌ ظَهَرَتْ أرْبَعَةٌ:
امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمود: هنگامی که چهار چیز در جامعه شایع و رایج گردد چهار نوع بلا و گرفتاری پدید آید:
1⃣◀️ إذا فَشا الزِّنا کَثُرَتِ الزَّلازِلُ،
چنانچه زنا رایج گردد زلزله فراوان شود.
2⃣◀️ وَ إذا اُمْسِکَتِ الزَّکاةُ هَلَکَتِ الْماشِیَةُ،
چنانچه زکات و خمسِ اموال پرداخت نشود حیوانات نابود شود.
3⃣◀️ وَ إذا جارَ الْحُکّامُ فِی الْقَضاءِ اُمْسِکَ الْمَطَرُ مِنَ السَّماءِ،
اگر حاکمان جامعه و قُضات ستم و بی عدالتی نمایند باران، رحمت خداوند نمی بارد.
4⃣◀️ وَ إذا ظَفَرَتِ الذِّمَةُ نُصِرُ الْمُشْرِکُونَ عَلَی الْمُسْلِمینَ.
و اگر اهل ذمّه تقویت شوند مشرکین بر مسلمین پیروز آیند.
📚وسائل الشیعة، ج 8 ص 13
راهکارهای درمان بد اخلاقی
شنبه 96/01/26
🔹🔹 «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَکَاسَةِ الْخُلُقِ» 🔹🔹
🔻 راهکارهاى درمان بداخلاقی 🔻
1ـ تغذیه مناسب و پوشیدن لباس های راحت
2ـ رعایت بهداشت
3ـ تقویت ابعاد توحیدی انسان
4ـ شناخت اولیای الهی
5ـ داشتن نگاه مثبت به هستی
6ـ انسان شناسی
7ـ شناخت آثار و اهمیت جایگاه خلق
8ـ مدد جستن از اذکار الهی
9ـ برطرف کردن ریشه های بداخلاقی
10ـ اُنس با طبیعت و مراعات نظم
11ـ معاشرت با خوش اخلاق ها
12ـ خواب متعادل
♦️♦️《 برگرفته از شرح دعاى هشتم صحیفه سجادیه
حجه الاسلام حاج علی اکبری
🆔
یک پرسش
جمعه 96/01/25
#یک_پرسش
❓سوال: چه کنم افکار مزاحمی که خیلی اذیتم می کند، رهایم کند؟
✅پاسخ: برخی توصیه هایی که برای کنترل افکار مزاحم یا خطورات نفسانی است را برایتان می گوییم. سعی کنید در همان حدی که می توانید عمل کنید و از لطف و مدد الهی، ناامید نشوید .
1⃣ خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّه هوَ السَّمیع الْعَلیم»؛ «و هر گاه وسوسه هایى از شیطان متوجّه تو گردد، از خدا پناه بخواه که او شنوده و داناست!» [فصلت، آیه 36]
در همان لحظه ای که این افکار به ذهنتان خطور می کند، به پروردگار متوجه شوید و از او کمک بخواهید.
2⃣ راه های ورود را طاهر کنید. مثلا اگر چیزی را خوانده و دیده اید، راه ورود چشم بوده. با خواندن قرآن به صورت روخوانی و نه از حفظ، راه ورود این خطورات را پاک کنید.
3⃣ در لحظاتی که خطورات مزاحم دارید، حواس ظاهری خودتان را به شدت درگیر و مشغول کار خاصی که به آن علاقمندهستید بکنید. اینکار را با نام خدا و با نیت رضای او انجام دهید که خودش برایتان عبادت محسوب می شود.
4⃣ تغییر وضعیت و قرار گرفتن در جمع و صحبت کردن
5⃣شستن دست و صورت و وضو گرفتن، هم باعث پرت شدن حواس از این قبیل افکار مزاحم می شوند.
6⃣از توسل و کمک خواستن از اهل بیت هم غافل نشوید که خیلی اوقات گره کار فقط به دست توانای این بزرگواران باز می شود.
دانستنی ها....
جمعه 96/01/25
ﭼﺮﺍ ﻣﺎﻫﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﭘﻮﻟﮏ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟🐋🐳🐬🐟🐠
ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻭ ﺁﺯﻣﺎﯾﺸﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ تنها ﻣﺎﻫﯿﺎﻥ “ﺑﺪﻭﻥ ﻓﻠﺲ=پولک” ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻤﻞ ﻓﺸﺎﺭ ﺁﺏ ﺧﺼﻮﺻﺎ ﺩﺭ ﺍﻋﻤﺎﻕ بسیار ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪﮐﻪ ﺍﺩﺭﺍﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺣﺒﺲ ﮐﻨﻨﺪ.
ﻟﺬﺍ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺳﺒﺐ ﺳﻤﯽ ﺷﺪﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻫﯿﻬﺎ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻫﯿﻬﺎ ﺩر ﻃﯽ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺩﻭﺭﻩ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺳﺒﺐ ﺑﺮﻭﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﻬﺎﯼ ﮔﻮﺍﺭﺷﯽ
ﻭ …ﺧﻮﺍﻫﺪﺷﺪ .👏👏👏
به دینتان افتخار کنید..
🎀 آیا دلیل تاکید
بر نماز صبح
را میدانید ؟ 🌺
با خواب غلظت خون بالا میرود
وهرچه به صبح نزدیک میشویم خون غلیظ تر میشود.📛
و درست لحظات نزدیک شدن به اذان به حداعلا می رسد
💥 حالا دانستید که چرا اکثر سکته ها ، سحر اتفاق میفتد؟ 💥
✨👈 کسانی که بیدار میشوند با وضو گرفتن قدری خون تنظیم میشود
و با خواندن نماز ، بدن کاملا بالانس شده و به حالت نرمال باز میگردد.
👏👏👏👏👏👏
بیخود نیست میگوییم خدا از مادر هم مهربانتر است.💖💔
🌼ولله الحمد🌼
کسانیکه با یوگا و نرمش های آرامش بخش و انرژی درمانی آشنایند میدانند،
چاکراها ، نقاط ورود و خروج انرژی به بدن هستند.
اگر دقت کرده باشید هنگام وضو گرفتن
تنها جایی که از پایین به بالا شسته میشود مسح پاست .☝️
شما از نقطه ی انگشت شست پا دست خود را به سمت بالا میکشید
چرا ؟؟؟ … ❓❓❓
تنها جاییکه انرژی مثبت به بدن برمیگردانید مسح پا میباشد.👣
در تمام مراحل وضو گرفتن با هفت چاکرای بدن سر و کار داریم.
در تمام مراحل از تمام چاکراها به وسیله ی آب💦💧
که منبع پاکی و قداسته ، انرژی های منفی بدن رو به سمت خارج دفع کرده
و در مرحله ی آخر وضو گرفتن انرژی مثبت رو وارد میکند
مثل جنس پارچه
جمعه 96/01/25
💠مثل جنس پارچه!
هر وقت خواستی پارچهای بخری آن را در دست مچاله کن و بعد رهایش کن، اگر چروک برنداشت جنس خوبی دارد.
حال، آدمها همین طور هستند. آدمهایی که بر اثر فشارها و مشکلات، شیوه و اخلاق و رفتارشان عوض میشود و چروک بر میدارند اینها جنس خوبی ندارند.
ولی جنس پیامبر(صلی الله علیه و آله) خوب بود. میفرمود: هیچ پیامبری به قدر من اذیت نشد و آزار ندید. با این وجود پیامبر هیچ گاه خم به ابرو نیاورد. هیچ گاه شیوه و شخصیت او تغییر نکرد؛ چون شخصیت او با نخ آیات الهی بافته شده بود در حقیقت اخلاق او اخلاق قرآن بود یعنی او قرآنی زندگی میکرد.
بیاییم پیامبر(صلی الله علیه و آله) را اسوهی خود قرار دهیم و ما هم همچون او بر اساس قرآن مشی و مشق کنیم.
📚مثل شاخه های گیلاس:محمد رضا رنجبر
پیام آفتاب
جمعه 96/01/25
🔶رهبرانقلاب:
سفارش من به جوانها این است که با چشم باز نگاه کنید، با بصیرت نگاه کنید، هر حرفی را از هر گویندهای نپذیرید. 95/8/1٢
بیانیه مرجع تقلید
پنجشنبه 96/01/24
🔴آیتالله مکارم شیرازی:گروهى براى به سُخره کشیدن انتخابات صف ثبتنام تشکیل مىدهند/چگونه بزرگان براى حل این مشکل تدبیرى نفرمودهاند
مرجع تقلید شیعیان در بیانیه ای:
🔹عدهاى ناآگاه و گروهى آگاهانه براى به سُخره کشیدن انتخابات ریاست جمهورى و ضربه زدن بهنظام با نداشتن هیچگونه صلاحیتى، براى نامنویسى شرکت کرده و حتى صف تشکیل مىدهند و ادامه این وضع به ضرر نظام مقدس جمهورى اسلامى است.
🔹اگر تصور شود قانون اساسى اجازه اضافه شرطى نمىدهد، ظاهراً اشتباه است، زیرا قیودى که در قانون اساسى آمده شرایطى را در کنار خود مىطلبد، مثلاً هنگامیکه گفته مىشود یکى از شرایط «مدیر و مدبر بودن» است مفهومش آن است که شخص تقاضاکننده باید سوابق اجرایى کلان خود را ارائه دهد.
🔹لااقل شرایطى براى سن، مدرک تحصیلى و سابقه مدیریتى که موافق چنین کار مهمى باشد گذارده شود تا این وضع نابسامان، سامان یابد.
#انتخابات_96
روایت از امیر المومنان علیه السلام
پنجشنبه 96/01/24
رُوِیَ عَن عَلِیِّ اَمیرِالمُومِنینَ عَلَیهِ السَّلامُ قالَ
کَما اَنَّ الشَّمسَ وَ الَّلیلَ لا یَجتَمِعانِ کَذلِکَ حُبُّ اللهِ وَ حُبُّ الدُّنیا لا یَجتَمِعانِ
حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمودند
همان طور که خورشید و شب با یکدیگر جمع نمی شوند، محبّت و دل بستگی به خداوند نیز با محبّت و دل بستگی به دنیا جمع نمی شوند.
💠💠شرح حدیث💠💠
خیلی زیبایی در این روایت دیده می شود. انسان اگر بخواهد بفهمد حبّ به خدا دارد یا نه، راهش چیست؟ این امری نیست که هفته ای و ماهی یا سالی یک بار پیش بیاید، بلکه انسان در هر روز چندین بار بر سر دو راهی دنیا و آخرت قرار می گیرد؛ آن هم نه فقط بُعد وجودی او، بلکه تمام ابعاد وجودیش مثل قلب، عقل، اعضاء و جوارح، دست، پا، زبان، گوش، چشم و حتّی خطورات ذهنیّه او مثل دروغ، غیبت، تهمت، مال حرام خواری، نگاه به نامحرم و… انسان ببیند کدام را انتخاب می کند امر الهی را انتخاب می کند که نور است، یعنی محبّت و دوستی به خداوند را، یا این که معصیت را انتخاب می کند که ظلمت و تاریکی و محبّت و دل بستگی به دنیاست؟
نور و ظلمت در یک جا جمع نمی شوند و دل ظرف محبّت خداوند است و دو شیء و دو چیز در او جای نمی گیرد، محبّت و دل بستگی به خداوند یعنی نورانیّت، نشاط، آرامش، برکت، نیکوکاری. و محبّت و دل بستگی به دنیا، یعنی ظلمت، تاریکی، اضطراب، افسردگی، فساد، گناه و معصیت. حالا انسان ببیند در شبانه روز زندگی خود چه چیز را انتخاب می کند؟ این از عمل انسان معلوم می شود. آیا دل را در اختیار صاحب خانۀ با محبت خود و انجام فرامین او قرار داده ایم؟ یا اینکه با نافرمانی، معصیت و گناه صاحب خانه را از دل بیرون کرده به مستأجر و یا بالاتر به غاصبی که محبّت دنیا و شیطان است داده و دل را بیمار کرده ایم؟
انسانی که کارهای شیطانی انجام می دهد و می گوید خدا را دوست دارم، حرفش یک دروغ و فریب شیطان است. او دل را به شیطان تحویل داده است. البته چون خداوند کریم، مهربان و توّاب است، انسان می تواند با توبه و انجام اعمال نیک دل خود را از شیطان پس گرفته و ظرف محبّت خدا کند.
📚📚 منبع
غرر الحِکَم و دُرر الکَلِم
جود وکرم زینبی
پنجشنبه 96/01/24
🌹 جود و کرم حضرت زینب علیها السلام 🌹
روزی میهمانی برای امیر المومنین علیه السلام رسید. حضرت فرمود :
فاطمه جان آیا طعامی برای میهمان داریم ؟
عرض کرد: فقط قرص نانی موجود است که آن هم سهم دخترم زینب می باشد.
حضرت زینب علیها السلام شنید ، عرض کرد :
مادر جان ، نان مرا برای میهمان ببرید ، من گرسنگی را صبر میکنم.
📚 ریاحین الشریعه ، ج3 ، ص64
همنشین موسی
پنجشنبه 96/01/24
روزی حضرت موسی در خلوت خویش از خدایش سئوال می کند : آیا کسی هست که با من وارد بهشت گردد ؟ خطاب میرسد : آری ! موسی با حیرت می پرسد : آن شخص کیست ؟ خطاب میرسد : او مرد قصابی است در فلان محله ، موسی می پرسد : میتوانم به دیدن او بروم ؟ خطاب میرسد : مانعی ندارد !
فردای آن روز موسی به محل مربوطه رفته و مرد قصاب را ملاقات می کند و می گید : من مسافری گم کرده راه هستم ، آیا می توانم شبی را مهمان تو باشم ؟ قصاب در جواب می گوید : مهمان حبیب خداست ، لختی بنشین تا کارم را انجام دهم ، آن گاه با هم به خانه می رویم ، موسی با کنجکاوی وافری به حرکات مرد قصاب می نگرد و می بیند که او قسمتی از گوشت ران گوسفند را برید و قسمتی از جگر آنرا جدا کرد در پارچه ای پیچید و…
کنار گذاشت . ساعاتی بعد قصاب می گوید : کار من تمام است برویم ، سپس با موسی به خانه قصاب می روند و به محض ورود به خانه ، رو به موسی کرده و می گوید : لحظه ای تامل کن ! موسی مشاهده می کند که طنابی را به درختی در حیاط بسته ، آنرا باز کرده و آرام آرام طناب را شل کرد . شیئی در وسط توری که مانند تورهای ماهیگیری بود نظر موسی را به خودجلب کرد ، وقتی تور به کف حیاط رسید ، پیرزنی را در میان آن دید با مهربانی دستی بر صورت پیرزن کشید ، سپس با آرامش و صبر و حوصله مقداری غذا به او داد ، دست و صورت او را تمیز کرد و خطاب به پیرزن گفت : مادرجان دیگر کاری نداری ، و پیرزن می گوید : پسرم ان شاءالله که در بهشت همنشین موسی شوی . سپس قصاب پیرزن را مجدداً در داخل تور نهاده بر بالای درخت قرارداده و پیش موسی آمده و با تبسمی می گوید : او مادر من است و آن قدر پیر شده که مجبورم او را این گونه نگهداری کنم و از همه جالب تر آن که همیشه این دعا را برای من می خواند که ” انشاء الله در بهشت با موسی همنشین شوی ! “
چه دعایی !! آخر من کجا و بهشت کجا ؟ آن هم با موسی !
موسی لبخندی می زند و به قصاب می گوید : من موسی هستم و تویقیناً به خاطر دعای مادر در بهشت همنشین من خواهی شد !
یا زینب
پنجشنبه 96/01/24
⚫️شبی که زینب از ناله شمع محفل داشت
⚫️شبی که زینب هفتاد داغ بر دل داشت
⚫️ شبی که زینب هستیاش فروخته بود
⚫️ شبی که خانهی او خیمههای سوخته بود
◾️نگه نداشت زبان لحظهای ز راز و نیاز
◾️ فتاده بود ز پا و نشسته خواند نماز
◾️ نماز هر که ندارد خدا ندارد و بس
◾️ به مجمع علی و آل جا ندارد و بس
زیارت نامه حصرت زینب سلام الله علیها
پنجشنبه 96/01/24
✨✨✨زیارت نامه حضرت زینب سلام الله علیها✨✨✨
✨اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَخَدیجَةَ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ ✨الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یابِنْتَ وَلِیِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنا وَبَیْنَکُمْفِی الْجَنَّةِ،وَحَشَرَنا فی زُمْرَتِکُمْ، وَاَوْرَدَناحَوْضَ نَبیِّکُمْ،وَسَقانا بِکَاْسِ ✨جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِب،صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ،اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنا فیکُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ،وَاَنْ یَجْمَعَنا وَاِیّاکُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَاَنْ لا یَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُمْ، اِنَّهُ وَلِیٌّ قَدیرٌ، اَتَقَرَّبُ اِلَی اللهِ بِحُبِّکُمْ، وَالْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِکُمْ، وَالتَّسْلیمِ اِلَی اللهِ راضِیاً ✨بِهِ غَیْرَ مُنْکِروَلا مُسْتَکْبِر وَعَلی یَقینِ ما اَتی بِهِ مُحَمَّدٌ، وَبِهِ راض lنَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهَکَ یا سَیِّدی، اَللّهُمَّ وَرِضاکَ وَالدّارَ الآخِرَةَ،یا سَیِّدَتی
یا زَیْنَبُ، اِشْفَعی لی فِی الْجَنَّةِ فَاِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ، اَللّهمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تَخْتِمَ لی بِالسَّعادَةِ، فَلا تَسْلُبْ مِنّی ما اَنَا فیهِ،وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ، اَللّهمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَتَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَعِزَّتِکَ، ✨وَبِرَحْمَتِکَ وَعافِیَتِکَ، وَصَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَآلِهِ اَجْمَعینَ، وَسَلَّمَ تَسْلیماً یا اَرْحَمَ الرّاحِمین
فریاد مراجع در سال 95
چهارشنبه 96/01/23
چرا فریاد مراجع تقلید شنیده نمیشود؟
در سال گذشته مراجع تقلید بیش از 60 بار گفتند که عملیات بانکها ربوی هستند
ام داوود
چهارشنبه 96/01/23
💠ام داوود کیست؟
فاطمه معروف به ام داوود، مادر داوود پسر زاده امام حسن مجتبی (ع) و مادر رضاعی امام صادق (ع) بوده است.
ام داوود ماجرایش را چنین نقل کرده است: منصور دوانیقی لشکری به مدینه فرستاد و با محمدبن عبداللّه بن حسن مثنی جنگید و او و برادرش ابراهیم را کشت.
منصور همچنین عبداللّه محض، پدر محمد و ابراهیم را با تعدادی از سادات حسنی دستگیر و اسیر کردند و به بند و زنجیر کشیده بودند و فرزند من داوود هم در میان آنان بود که او را از مدینه به بغداد منتقل نمودند و به سیاه چال زندان انداختند.
حادثه دستگیری و زندانی بودن فرزندم که از او اطلاعی نداشتم و گاهی هم خبر مرگ او را به من میدادند برایم بسیار تلخ و دردناک بود و روزگارم با اشک و آه و گریه و ناله میگذشت، حتی برای رفع مشکل خود و اندوه جانکاهی که با آن دست به گریبان بودم از اشخاص صالح و مومن درخواست میکردم برای رفع ناراحتیم دعا کنند اما از دعای آنان هم نتیجهای نگرفتم.
یک روز با خبر شدم امام صادق(ع ) که با فرزندم داوود از من شیر خورده بود بیمار شده است، به دیدن او شتافتم و از آن حضرت عیادت کردم. هنگامی که میخواستم از حضورش مرخص شوم فرمود: از داوود خبر تازهای نداری؟ با شنیدن نام داوود داغ من تازه شد و اشکم سرازیر گردید و با آه درد آلودی ناله سردادم: مدت زیادی است از او خبری ندارم. فرزندم در عراق زندان است و من از دوری او و سرنوشت نامعلوم او سخت در عذاب و ناراحتی گرفتارم، از شما که برادر رضاعی اوهستی تقاضا میکنم برای نجات و آزادی او دعا کنی.
امام صادق(ع ) با مشاهده وضع نگران کننده من، فرمود: چرا تاکنون از دعای استفتاح غفلت کردهای؟ مگر نمیدانی که بهوسیله این دعا درهای آسمان گشوده میشود و فرشتگان الهی دعاکننده را مژده اجابت میدهند و هیچ حاجتمند و دردمند و دعاکنندهای مایوس نمیشود و خداوند هم پاداش خواننده این دعا را بهشت قرار داده؟
با شنیدن چنین مژدهای که با خواندن آن دعا دریافت داشتم، از حضرت سوال کردم: ای مولای من و ای فرزند خاندان پاک و معصوم، آن دعا چیست؟ و آداب آن چگونه است؟
امام صادق(ع ) فرمود: ای مادر داوود ماه محترم رجب نزدیک است و در این ماه مبارک دعا مستجاب میگردد، همینکه ماه رجب رسید سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم آن را که ایام بیض و شبانه روز نورانی نام دارد روزه بگیر. نزدیک ظهر روز پانزدهم غسل کن و هشت رکعت نماز با رکوع و سجود دقیق و حساب شده انجام بده.
آن گاه حضرت دستور کامل اعمال و آداب دعای مخصوص را به من تعلیم داد.
ماه رجب فرا رسید و اعمالی که امام صادق(ع) گفته بود را انجام دادم و پسرم داوود آزاد شد، داوود را نزد امام صادق(ع ) بردم و آن حضرت به فرزندم گفت: علت آزادی تو از زندان این بود که منصور دوانیقی، علی(ع ) را در خواب دیده بود و حضرت علی(ع) به منصور فرموده بود اگر فرزند مرا آزاد نکنی تو را در آتش خواهم انداخت، منصور هم درحالی که لهیب آتش را نزد خود مشاهده میکرد ناچار به آزادی تو اقدام کرد.
ام داوود میگوید از امام صادق(ع ) سوال کردم: ای مولای من آیا این دعا را در غیر ماه رجب هم میتوان خواند؟ آن حضرت فرمود: اگر روز عرفه با جمعه هماهنگ شود این دعا را میتوان خواند و هرکس هم به این دعا اقدام کند پس از پایان، خداوند او را مشمول غفران و آمرزش خود قرار میدهد.
توبه نصوح
چهارشنبه 96/01/23
نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او مردی شهوتران بود با سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد هم ارضای شهوت.
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
او دلاک و کیسه کش حمام زنانه بود. آوازه تمیزکارى و زرنگى او به گوش همه رسیده و زنان و دختران و رجال دولت و اعیان و اشراف دوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در کاخ شاه صحبت از او به میان آمد. دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.
از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت ، از این حادثه دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه کارگران را تفتیش کنند تا شاید آن گوهر ارزنده پیدا شود.
کارگران را یکى بعد از دیگرى گشتند تا اینکه نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایى ، حاضر نـشد که وى را تفتیش کنند، لذا به هر طرفى که مى رفتند تا دستگیرش کنند، او به طرف دیگر فرار مى کرد و…
این عمل او سوء ظن دزدى را در مورد او تقویت مى کرد و لذا مأمورین براى دستگیرى او بیشتر سعى مى کردند. نصوح هم تنها راه نجات را در این دید که خود را در میان خزینه حمام پنهان کند، ناچار به داخل خزینه رفته و همین که دید مأمورین براى گرفتن او به خزینه آمدند و دیگر کارش از کار گذشته و الان است که رسوا شود به خداى تعالى متوجه شد و از روى اخلاص توبه کرد در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری ات این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم و از خدا خواست که از این غم و رسوایى نجاتش دهد.
نصوح از ته دل توبه واقعی نمود ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت.
او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت.
چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و چون زنان شهر از او دست بردار نبودند، دیگر نمى توانست در آن شهر بماند و از طرفى نمى توانست راز خودش را به کسى اظهار کند، ناچار از شهر خارج و در کوهى که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
شبی در خواب دید که کسی به او می گوید:"ای نصوح! تو چگونه توبه کرده اى و حال آنکه گوشت و پوست تو از فعل حرام روئیده شده است؟ تو باید چنان توبه کنى که گوشتهاى حرام از بدنت بریزد.» همین که از خواب بیدار شد با خودش قرار گذاشت که سنگ هاى سنگین حمل کند تا گوشت هاى حرام تنش را آب کند.
نصوح این برنامه را مرتب عمل مى کرد تا در یکى از روزها همانطورى که مشغول به کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟
عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد تا سرانجام کاروانى که راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر مى داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.
وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.
رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.
مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد، پس پادشاه در آنجا سکته کرد و نصوح چون خبردار شد که شاه براى ملاقات و دیدار او آمده بود، در مراسم تشییع او شرکت و آنجا ماند تا او را به خاک سپردند و چون پادشاه پسرى نداشت، ارکان دولت مصلحت دیدند که نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. چنان کردند و نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه که ذکرش رفت، ازدواج کرد و چون شب زفاف و عروسى رسید، در بارگاهش نشسته بود که ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را نزد تو یافته ام، مالم را به من برگردان.
نصوح گفت : درست است و دستور داد تا میش را به او بدهند، گفت چون میش مرا نگهبانى کرده اى هرچه از منافع آن استفاده کرده اى، بر تو حلال ولى باید آنچه مانده با من نصف کنى.
گفت: درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.آن شخص گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن میش است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند..
راز توفیق یک فرمانده
یکشنبه 96/01/20
🌸🌼 راز توفیق یک فرمانده
🌷 نیمههای شب، نفر اول بود که به مسجد میآمد. نماز شبش را در مسجد گردان میخواند. همین عمل خالصانۀ فرمانده گردان بود که نیروهایش را نمازشبخوان کرد؛ بهطوریکه گردان او به گردان مخلصان مشهور شد. نیروها از فرماندهشان میآموختند چگونه باید خود را به خدای خویش نزدیک کنند.
🌷 بعد از آموزشهای سخت شبانه، بچهها به نماز شب میایستادند. کسی نبود که نماز شب نخواند. یک شب قبل از اذان صبح در مسجد بودم. مسئول تبلیغات آمد که ضبط را روشن کند تا قرآن و اذان پخش شود. اشتباهی چراغ مسجد را روشن کرد. حاج احمد امینی بعد از سختیهای آموزش شبانه که طاقت همه را ربوده بود، در گوشه مسجد به نماز ایستاده بود.
📚 مرتضی سرهنگی، نماز، ولایت، والدین، ص38.
حدیث انتخاباتی
چهارشنبه 96/01/16
#حدیث انتخاباتی…
🔷شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید:بین دو حاکم در تردیدم، چه کنم؟
امام فرمودند: عادل ،صادق، فقیه و با تقواترین را انتخاب کن.
- اگر به تشخیص نرسیدم؟ امام فرمودند: ببین افراد متدین به کدام مایلند؟
-اگر نفهمیدم؟
🔹امام فرمودند: بنگر مخالفان آیین ما کدام را بیشتر می پسندند، او را کنار بگذار و ببین کدام بیشتر آن هارا خشمگین میکند، او را برگزین.
🚩(اصول کافی،ج1،ص68)
اشک مو
دوشنبه 96/01/14
اشک «مو» بهترین نوشیدنی فروردین:
در این روزهای بهاری وقتی درخت انگور یا همان مو را دارید هرس می کنید از آن آبی خارج می شود که به اشک مو معروف است مایعی است که بیرنگ و زلال است،حال دلیل این مورد چیست؟ و چه خواصی دارد؟
قبل از آن بهتر است با درخت مو و خواص آن آشنا شوید
به انگور ، مو-تاک-رز -و…نیز میگویند.خشک کرده آن را مویز یا کشمش می گویند.بیشتر از دیگر میو ه ها ویتامین دارد و بیش از همه ی خوراکیها دارای ارزش غذایی است . قند آن به طور مستقیم و آسان وارد خون شده و در عضلات و کبد ذخیره می گردد . در حالی که سایر قند ها اینچنین نیست .انگور ترشی یا همان غوره ،خون و مایعات بدن را کم می کند و از ابتلا به امراض گوناگون ، حتی وحشتناکترین آنها که سرطان می باشد جلوگیری می نماید.
آب انگور تازه ، چنانکه از دانه های سالم و تخمیر نشده گرفته شود از نظر ترکیبات غذایی شباهت زیادی به شیر مادر دارد که می توان آن را غذای کودک شیرخوار نمود و اشخاص بزرگ هم می توانند آز آن به جای شیر استفاده کنند .،اگر چشم قرمز شده و یا مژهها ورم کرده باشند، با ریختن اشک مو در چشم، خیلی زود ورم مژه و قرمز شدن چشم معالجه میشود.
اگر اشک مو را بر روی تبخال بمالند، آن را مداوا میکند
آیا می دانید که اشک مو هم خواص زیادی دارد؟
ابتدا دلیل اشک ریختن درخت مو را بهتر است بدانید.
مو یکی از درختانی است که به واسطه رشد سریع سالیانه بایستی همه ساله مورد هرس قرار گیرد. زیرا منظور اصلی هرس به وجود آوردن تعادل بین ریشه و سایر قسمت های هوایی می باشد تا از نتیجه آن بتوان میوه کافی و با کمیت بالا و همچنین رشدی مناسب که میوه سال آینده را تامین نماید به دست آورد.
ریزش اشک مو به دلیل فعالیت شدید ریشه میباشد. نه چیز دیگر ..
این اشک سابقا در امراض جلدی زیاد مصرف داشت .امروزه برای معالجه چشم درد و به صورت کمپرس برای التیام تمام زخمها به کار می رود . کسانی که مبتلا به سنگ کلیه و مثانه هستند ،هر روز صبح ناشتا یک قاشق از این اشک بنوشند..این ماده داروی ضد تشنج است.در اشک مو ، هورمونهای گیاهی و به میزان اندکی قند و مواد کانی دیده میشود.
وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلاً
آنچه در آسمان و زمین و در بین آنهاست بیهوده نیافریدیم
رهبر 78 ساله ایران ...
شنبه 96/01/12
✅رهبر78 ساله ایران
حتما بخونید
🔴مجله تایمز در سرمقاله خود می نویسد: رهبر 78ساله ایران، 28 سال کشوری را در پر تلاطم ترین طوفان ها جوری رهبری کند که امن ترین کشور خاورمیانه باشد.
🔻رهبر 78ساله ایران، سه ساعت برای مردمانش صحبت میکند بدون ذره ای تکرار، آن هم بدون خوردن قطره ای آب!!(در علم سیاست به آن تَکلُّم سه وجهی گویند)
🔻رهبر ایران با80دقیقه تکلم سه وجهی، رکورد تکلم سه وجهی که مربوط به هیتلر و چرچیل، با 9دقیقه بود را شکسته است.
🔻رهبرِ78ساله ایران درحالی که دروس تخصصی اقتصاد را نخوانده، طرحی چند صَد صفحه ای از مباحث اقتصادی نوین را برای کشورش می نویسد که مورد تحصین اقتصاد دانان بین المللی قرار میگیرد!!!
🔻رهبر78ساله ایران دریک سخنرانی یک ساعته جامعه خویش را آسیب شناسی کرده و نقاط ضعف و قوت جامعه را با ساده ترین کلمات به مردم میفهماند.
🔻رهبر 78 ساله ایران به مانند یک عضو کم درآمد جامعه زندگی می کند. و از همه جالب تر اینکه فرزندان خود را از مسئولیت های کشور منع کرده است.
🔻رهبر 78 ساله ایران با یک هشدار واولتیماتومش شاه کشوری دیگر را به شدت مرعوب سازد(حادثه منا) تا جایی که فردای سخنرانی اش، تمام وعده های بر زمین مانده عملی میشود!!
🔻رهبر ایران رکورد بیشترین ساعات حضور در مناطق جنگی(هشت سال جنگ) را دارد.
رهبر 78 ساله ایران مسایل بین المللی و آینده سیاسی جهان را بدرستی محاسبه و پیش بینی میکند!(برجام، جنگ یمن، رئیس جمهوری ترامپ و…)
🔻رهبر 78 ساله ایران چنان سیاست مدار قدرتمندی می باشد که بزرگترین جنگ نرم جهانی که توسط تمامی سازمان های جاسوسی دنیا از سالها قبل طراحی شده بود را تنها با یک سخنرانی چند دقیقه ای خنثی میکند.
🔵کجای دنیا دیده اید رهبری که در سن 78 سالگی به تنهایی کوه پیمایی میکند
🔹 مجله تایمز دسامبر 2016
جالبه توجه فرمایید📣📣📣📣📣
چهارشنبه 96/01/09
- جالبه توجه فرمایید:📣📣📣📣
🌸🍃رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند…
🌸🍃زمانی که با مشکلی رو به رو می شوی ،
خداوند صبری به تو می دهد که چشمانت را از آن بپوشی .
این صبر ، رزق است 🌸🍃
🌸🍃زمانی که در خانه لیوانی آب به دست پدرت می دهی.
این فرصت نیکی کردن ،
رزق است.🌸🍃
🌸🍃زمانی که خواب هستی سپس ناگهان بیدار می شوی ،
به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار می شوی و نماز می خوانی رزق است.
چون بعضی ها بیدار نمی شوند .🌸🍃
🌸🍃گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست نباشد ، ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع می خوانی.
این تلنگر ، رزق است.🌸🍃
🌸🍃یکباره یاد کسی می افتی و دلتنگش میشوی و جویای حالش
میشوی این یاداوری رزق است.🌸
🌸🍃 رزق واقعی این است.رزق خوبی ها ؛
نه ماشین ، نه درآمد .
اینها رزق مال است که خداوند به همه ی
بندگانش می دهد.
اما رزق خوبی ها را فقط به دوستدارانش می دهد🌸🍃
🌸🍃و در آخر همینکه عزیزانتان هنوز درکنارتان هستند و نفسشان گرم و سلامت است بزرگترین رزق خداوند است🌸🍃
کلام ناب
چهارشنبه 96/01/09
🔘 بیانات شنیدنی مقام معظم رهبری در مراسم خواستگاری فرزندشان، آقا مجتبی
🔷چند روز پس از خواستگاری خانواده بزرگوار حضرت آیتالله خامنهای از دختر بنده، خدمت مقام معظم رهبری رسیدم. ایشان فرمودند: «آقای دکتر! اگر خدا بخواهد با هم خویشاوند میشویم.» عرض کردم چطور؟ فرمودند: «آقا مجتبی و دختر خانم شما ظاهراً یکدیگر را پسندیدهاند و در گفتگو به نتیجه رسیدهاند. حالا نظر شما چیست؟» عرض کردم: آقا اختیار ما هم دست شماست! آقا فرمودند:«شما و همسرتان استاد دانشگاه هستید و زندگی شما با زندگی ما متفاوت است. تمام زندگی ما غیر از کتابهایم، یک وانت لوازم کهنه است. خانه ما هم دو اتاق اندرونی دارد و یک اتاق بیرونی که مسئولان میآیند و با من دیدار میکنند.من پولی برای خرید خانه ندارم. خانهای اجاره کردهایم که قرار است، در یک طبقهی آن آقا مصطفی و در طبقهی دیگر آقا مجتبی زندگی کنند. ما زندگی معمولی داریم و شما زندگی خوبی دارید، مثل ما زندگی نکردهاید. آیا دختر شما حاضر است با این وجود زندگی کند؟!» زیبایی و دقت سخن رهبر معظم انقلاب برای من بسیار جالب بود. موضوع را به دخترم گفتم و او با روی بازاستقبال کرد.
سه شنبه 96/01/08
🔺درتزئین مکانی که رهبر معظم انقلاب، پیام نوروزی سال96خود را برای مردم ایران مخابره کردند فقط از صنایع دستی بومی یعنی «زیلو و ترمه» استفاده شده بود/حمایت از تولید ملی
سلام اهالی وبلاگ نویسان پنجشنبه 96/1/10 اول رجب.لیلة الرغایب،رروز میلاد امام محمد باقر(ع) پیشاپیش مبارک التماس دعا
سه شنبه 96/01/08
سلام اهالی کوثرنت پنجشنبه 96/1/10 اول رجب.لیلة الرغایب،رروز میلاد امام محمد باقر(ع) پیشاپیش مبارک
التماس دعا