آه چقدر این لخظه را دوست دارم
“انتشار دلنوشته سردار دلها قبل از شهادت”
فاطمه عزیزم! این چند صفحه را برای تو مینویسم
چون میدانم مقدسانه مرا دوستم داری؛
نمیدانم چرا این حرف ها را برای تو مینویسم اما احساس میکنم؛
در این “تنهایی"، “غربت” و غم” نیاز دارم برای کسی عقده دل باز کنم….؛
آه مرگ خونین من!
عزیز من!
زیبای من!
کجایی؟؟
مشتاق دیدارتم …….
وقتی که بوسه” انفجار ” تو “وجود من” را در خود “محو” میکند “دود” میکند و “میسوزاند”
چقدر این لحظه را دوست دارم…
آه چقدر این “منظره” زیباست…..
چقدر این “لحظه” را دوست دارم …..
در” راه عشق جان دادن خیلی زیباست”
خدایا!
سی سال برای این لحظه تلاش کرده ام…..
برای این لحظه با تمام رقبای عشق ورافتاده ام…
زخم ها برداشته ام…
واسطه ها فرستاده ام…
چقدر این منظره زیباست….
چقدر این لحظه را دوست دارم.. .
“عزیز من!”
“زیبای من!”
“مرگ خونین من!”
کجایی؟؟
“دلنوشته سردار دلها قبل از شهادت”
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#فاطمه_سلیمانی
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مريم بختياري سفلي در 1399/10/01 ساعت 02:13:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |