تفسیر موضوعی
نسلی که ادامه دهنده راه و مرضی خدا باشد. سوره مریم آیات 5 و 6، از کسانی که بچهدار نمیشد و سرگذشت او در چند سوره قرآن آمده است حضرت زکریا(ع) است. زکریا بچهدار نمیشد. سنش به پیری رسید و خانمش به سنی رسید که دیگر امید بچهدار شدن نداشت. ولی همچنان مانند ابراهیم(ع) دعا میکند. میگوید: پروردگارا یک بچه دوست داشتنی به من ببخش که «یَرِثُنِی» از من ارث ببرد «وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ» (مریم/6) اولین چیز از ارث که به ذهن ما میآید، مال و منال است. مغازهها و برجها و باغها، ولی هرکس آهنگ آیات را ببیند، میبیند یک پیغمبر که دنبال ارث مادی نیست. نه اینکه نداشتند، چرا آنها هم داشتند ولی الآن گریه میکند ارثی از خاندان یعقوب، آن ارث چیست؟ آن فرهنگ، آن مکتب، الآن کسانی هستند در تهران یا شهرهای دیگر هیأتهای عزاداری دارند. وقتی صحبت میکنی میگویند: این هیأت نود سال سابقه دارد. قبل از من پدرم و قبل از پدرم، پدر پدرم بوده است. اینها خیلی خوب است. «یَرثُنی» بچههای ما از ما ارث ببرند. این اعتقادات و دلبستگیها به سالار شهیدان و امام زمان(ع)، به امام رضا را ارث ببرند.
ما خَیّر زیاد داریم، خیرین مدرسه ساز، خانه ساز، بیمارستان ساز داریم. ولی فقط خودش خَیّر است. باید یک طرح و برنامهای باشد که به نسلهای بعد برسد. یکوقتی مرا به یکی از نهادهایی که کار خیریه میکنند، دعوت کردند. من پیشنهاد کردم و گفتم: سن شما از هفتاد سال به بالاست، چقدر خوب است که بچههایتان هم در این هیأت امنا بیاورید و هرکس بگوید: نایب من این پسر من است، این دختر من است. با رفتن ما خلأ پیش نیاید. به ما فرمودند: تا یک سوم داراییتان را میتوانید وصیت کنید در همان مسیری که دوست دارید. ولی مسئولیتش را به بچههایمان بدهیم. امیرالمؤمنین(ع) موقوفاتی داشت. فاطمه زهرا(س) موقوفاتی داشتند. مسئول و متولی موقوفات امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و فرزندانشان بودند. ما مادرهایی داریم که فوق العاده از نظر حجاب درجه یک هستند. نگاه میکنی دخترش حجاب قابل قبولی ندارد. دخترِ دخترش خیلی جای نقد دارد. یعنی با کمک خدا و با تلاش خودمان نسلی به جا بگذاریم که وقتی رفتیم از ما یاد کنند. در زبان فارسی وقتی کسی میمیرد، میگوییم: فوت شد. در اسلام فوت نداریم. وفات داریم! یعنی جای دیگر رفت. ما با چشممان نمیبینیم، وجود دارد، در عالم برزخ و بعد قیامت میرود که قرآن میفرماید: «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ» (عنکبوت/64) زندگی واقعی آنجاست. ما به آنجا منتقل میشویم. از عالم برزخ مردهها نگاه میکنند به این عالم و بچههایشان را تماشا میکنند. مخصوصاً شبهای جمعه، صبحهای جمعه، به آنها اجازه میدهند که بیایند به خانوادههایشان سر بزنند. نگاه میکند بچههایش یک گوسفند قربانی میکند، یکی برای امام حسین گریه میکند، یکی سینه میزند، یکی کمک به دیگری میکند. ما برای بچههایمان باید یک چنین تمهیداتی را فراهم کنیم.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مريم بختياري سفلي در 1398/01/06 ساعت 06:56:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |