تلنگر
?✨روی طَبَق انار و پرتغال میفروشد؛ هر کیلو را 2 هزار تومان میگوید. ساعت 9 شب است سرما در کف خیابان طاقتش را از صبح گرفته است.
?✨طَبَقِ چهار چرخ تمام میشود. چند تا انار و پرتغال زخمی را در سبدی جدا گذاشته است. از او قیمت آن انار و پرتغالهای زخمی را میپرسم.
میگوید 2 هزار تومان. تعجب میکنم، میگویم آنها زخمی هستند باید ارزانتر بفروشی!!
? سخت است از علت رفتار مردم فهمیدن با دیدن ظاهر رفتارشان.
?✨اشک در چشمش جمع میشود و با صدای لرزان میگوید: یک هفته است سود چندانی نمیکنم تا سر شب میوهای به خانه ببرم. چون همه را میفروشم.
امشب دخترم انار و پرتغال خواسته خانه ببرم. آن زخمیها را کنار گذاشتهام تا شب دست خالی نروم. دیدم اگر تخفیف بدهم میخواهی بخری، تخفیف ندادم تا نخری و من وسوسه نکنم بفروشم تا امشب خانواده من هم میوهای بخورند هر چند زخمی !!!
?✨مَثَل کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد همیشه هست و برای همه هست. میوهفروش هم از میوههای زخمی میخورد …
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مريم بختياري سفلي در 1399/04/02 ساعت 08:56:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |