حتی ده دقیقه !! 


حتی ده دقیقه !!
?سردار شهید حسن شفیع زاده :
? با ماشین به سمت قرارگاه می رفتیم و صدای اذان ظهر رو از رادیو گوش می کردیم. آخرین «الله اکبر» اذان که تموم شد گفت: ‌نگه‌دار، همین‌جا نماز می خونیم.
با تعجب پرسیدم: توی این بیابون؟!
گفت: آره، این‌جا که مشکلی نداره، آتیش دشمن هم که این طرف‌ها نیست.
حسن دائم الوضو بود، من هم وضو داشتم.
توقف کردیم و مشغول نماز شدیم. بیابون برهوت، فرمانده ‌ی توپ‌خانه ی سپاه، پاهای برهنه و نماز اول وقت!
جالب اینکه فاصله ی ما تا قرارگاه ده دقیقه بیشتر نبود، اما حسن دوست نداشت همین مقدار هم نمازش به تأخیر بیفته.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.