سلام علی قلب زینب صبور


با تو خورشید شدم، بی تو شبِ تار شدم
غمِ تنهایی تو دیدم و بیمار شدم

سایه رویِ سرم! زینبِ تو آشفته ست
یار کم داری و از دلهره سرشار شدم

پیش من بغض خودت را به گلویت نسپار
جانِ من حرف بزن! از غم تو زار

نگرانم شده ای! دل‌نگرانت شده ام
عاشقت هستم و عمریست وفادار شدم

گریه میکردم از اوّل که فدایت بشوم
دل به من دادی و یک عمر بدهکار شدم

مادر از غربتِ امروزِ تو آنقدر گریست
که به والله به عشقِ تو پسردار شدم

نذر تو خون گلویِ پسرانم! بپذیر …
سجده کردم که به این رتبه سزاوار شدم

? شاعر: مرضیه عاطفی

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.